کشتی بزرگ آهسته حرکت میکند
soroosh7561
یادتان باشد که شما برای دنیا یک نفر هستید، اما برای من تمام دنیا هستید.
soroosh7561
در کشور آنها چیزی به اسم اثبات وجود نداشت - مگر اینکه میخواستند ثابت کنند رهبر کبیر به تنهایی صدها ترانهٔ اپرا نوشته، هزاران کتاب نوشته و کشور را بهتنهایی نجات داده و هزاران کار معجزهآسای دیگر انجام داده است. کل سیستمشان اینگونه طراحی شده بود که هیچ سؤالی نکنند و تفکر انتقادی را سرکوب میکرد.
soroosh7561
از نظر من پیونگیانگ اصلاً شهر قشنگی نبود، بلکه شهر دلگیر و یکنواختی بود، پر از ساختمانهای سیمانی و مردمی که لباسهای پاره بر تن داشتد و قحطیزده بهنظر میرسیدند، اما ویژگی ظاهری پیونگیانگ نبود که باعث میشد از نظر من زشت جلوه کند؛ بلکه حقیقت زندگی در آن بود. از نظر من پیونگیانگ بدترین شهر جهان بود و هروقت از دور آن را میدیدم، در افق، بیرون از پنجرهٔ اتوبوس، احساس ناامیدی میکردم.
soroosh7561
آنها گروهی رژه میرفتند و دربارهٔ جنگ آواز میخواندند. فرهنگشان پر بود از پیامهای قتل اهالی کرهٔ جنوبی و آمریکاییها و کارهای وحشتناک دیگر، و اینطور بهنظر میرسید که این پیامها را بدون فکر بر زبان میآورند
soroosh7561
رژیم کرهٔ شمالی بهعمد با شهروندانش مثل کودک رفتار میکرد تا بیقدرت و درمانده بمانند و همیشه به دولت وابسته باشند.
soroosh7561
میخواستم بفهمند که ما انتخابهایی داریم، انتخابهای زیاد، و این گفتهٔ رهبرانشان که کشورشان آباد و قدرتمند است چیزی جز خوابوخیال نیست. آنها عقب بودند، خیلی عقبتر از تمام انسانهای دیگر روی این کرهٔ زمین، و اگر واقعاً میخواستند به کشوری آباد و قدرتمند تبدیل شوند که چیزی بیش از آبمعدنی تولید کند باید برمیخاستند.
soroosh7561
ما چیزی را باور میکنیم که دوست داریم باور کنیم.
soroosh7561
برای اولینبار در زندگی فهمیدم که فکر کردن خطر بزرگی برای زنده ماندن است.
soroosh7561
مدام تکرار میکرد از تنهایی خودش راضی است؛ چون خدا برایش کافیست.
soroosh7561