صدا، صدای خودم بود که پس از سالها منعکس میشد و به من یادآوری میکرد چقدر با خودم فاصله داشتم.
saharist
یعنی در کرهشمالی کودکان وضعیت سانگبان والدین خود را به ارث میبرند. بهعبارت دیگر، کودکانِ والدین جنایتکار نیز جنایتکار هستند.
bookaviz
همچنین کتابهایی دربارهٔ تاریخ جهان و رمانهای اساطیری خریدم و زندگینامهٔ آبراهام لینکلن، فرانکلین روزولت و هیلاری کلینتون را خواندم و مجذوب کشور آمریکا شدم.
قلمِ مبارز || محسن
در کرهشمالی مردم از سرطان نمیمردند، چون خیلی چیزهای دیگر بود که زودتر از سرطان جانشان را میگرفت.
هنگام حضور پدر، من و مادر به
جواد محمدی
همگی بیابانهای خودمان را داریم، شاید بیابان شما مثل بیابان من نباشد، اما همگی باید از آن عبور کنیم تا به هدفمان برسیم.
Mary gholami
عادتهای قدیمی را سخت میشود ترک کرد و عادتهای جدید را سخت میشود یاد گرفت.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کشوری که قرار بود چیزی برای حسرت خوردن نداشته باشیم و حالا همهچیز برایمان حسرتبار شده بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مردم کرهشمالی ذاتاً خشک و خشناند، و از زنان انتظار دارند تا از شوهران و پدرانشان بیچونوچرا اطاعت کنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
امکان دارد گاهی برای بقا و نجات زندگیمان بخشی از انسانیتمان را از دست بدهیم، اما مطمئن شدم شعلهٔ شأن و منزلت انسانی هرگز خاموش نمیشود؛ چه بسا باوجودِ اکسیژن آزادی و نیروی عشقْ شعلهاش جان بگیرد و دنیا را نورانی کند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
وقتی کمسنوسال هستید کوچکترین چیز میتواند خوشحالتان کند
M.Taha