بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به‌ خاطر زندگی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب به‌ خاطر زندگی اثر یئان‌می پارک

بریده‌هایی از کتاب به‌ خاطر زندگی

ویراستار:مهدی خطیبی
امتیاز:
۴.۴از ۹۰ رأی
۴٫۴
(۹۰)
در کشور ما مردان همیشه در اولویت هستند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هرگز نمی‌دانستم شادمانی ممکن است از راه دانش به‌سراغ ما بیاید
sogol
یک زندگی وقتی معنادار است که مستلزم در آغوش کشیدن چیزهایی مهم‌تر از خودتان باشد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مردم کره‌شمالی دو تئوری موازی در سر دارند؛ دو تئوری که همچون دو قطار موازی در حرکت است. یکی اینکه: چیزی را که به شما آموخته‌اند باید باور کنید، و دیگری اینکه: چیزی را باور کنید که با چشم‌های خودتان می‌بینید. وقتی به کره‌جنوبی فرار کردم، ترجمه‌ای از کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول خواندم و لغتی برای این شرایط عجیب و غریب پیدا کردم؛ دوگانه باوری. این توانایی است که دو ایدهٔ متناقض را در یک زمان در ذهنتان نگه دارید، البته نباید دیوانه‌کننده باشد. دوگانه باوری به‌شکلی است که می‌توانید شعارهای محکوم‌کنندهٔ کاپیتالیسم را صبح فریاد بکشید، سپس بعدازظهر در بازار دنبال خرید لوازم آرایشی قاچاق از کره‌جنوبی باشید.
asma.
جایی که ارتباط‌های خانوادگی و وفاداری به حزب به یک اندازه اهمیت دارد، جایی که سخت کار کردن هیچ امکان و رفاهی را برای شما تضمین نمی‌کند، اما سخت کار کردن و جان کندن برای لقمه‌ای نان احتمالاً زندگی‌تان را نجات می‌دهد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ازآنجاکه برق در منطقهٔ ما خیلی کم بود، زمانی‌که چراغ‌ها روشن می‌شدند مردم خوشحالی می‌کردند، شروع می‌کردند به شادی و هورا کشیدن، حتی اگر در نیمه‌های شب این اتفاق می‌افتاد بیدار می‌شدیم تا از این روشنایی بهره ببریم.
M.Taha
«اگر سخت کار کنید، پاداش نصیبتان خواهد شد و نتیجهٔ تلاشتان را خواهید دید.»
Book
برای دو چیز بسیار شکرگزارم: اول اینکه در کره‌شمالی متولد شدم و دوم اینکه از کره‌شمالی فرار کردم. هر دو اتفاق مرا شکل دادند، و من این دو را با یک زندگی آرام و معمولی عوض نخواهم کرد.
asma.
پدر حالا مرا با آرایش و ناخن‌های مانیکورشده به‌سختی می‌توانست بشناسد. من شخص دیگری شده بودم، مسئول زندگی والدینم و خیلی‌های دیگر. پدر هیچ کاری نمی‌توانست بکند و راهی نبود تا این بار را از شانه‌های من بردارد. حتی مجبور بود برای هر کاری به من تکیه کند. شاید همین موجب تشدید بیماری‌اش شد.
کتاب خورالدوله
وقتی مزرعهٔ حیوانات جورج اورول را کشف کردم، نقطهٔ عطف واقعی برای من محسوب می‌شد و چشمم به خیلی چیزها باز شد. شبیه یافتن الماسی در تپه‌ای از سنگ. فکر می‌کردم آیا اورول جایی را که من زندگی می‌کردم می‌شناسد؟ مزرعهٔ حیوانات واقعاً خودِ کره‌شمالی بود و او زندگی مرا توصیف می‌کرد. خانواده‌ام را در مزرعهٔ حیوانات دیدم: پدربزرگم، مادر، پدر و خودم. البته من مثل یکی از آن بچه‌خوک‌ها بودم بدون هیچ ایده و فکری.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان