چیزی را نپرس که جوابش را نمیخواهی بدانی
n re
"میدونم حرف مزخرفیه، ولی یه جایی تو زندگی، دیگه باید به یکی اعتماد کنی."
n re
"بعضی وقتها، کاری که اشتیاق زیادی به انجامش داری از اون چیزی که انتظارش رو داشتی سختتره، ولی بهخاطر اینکه آسون نیست نباید ازش دست بکشی..."
hamtaf
(مرد گفت بیا برویم
زن گفت خیلی دور نرویم
مرد گفت خیلی دور کجاست
زن گفت آنجا که تو هستی)
کاربر۰۰۰۰۰۰
اگه داری از یه چیزی فرار میکنی، احتمالاً، مقصرش خودت بودی."
n re
وقتی بحث آدمهایی که ما را دوست دارند و سعی میکنیم دوستشان داشته باشیم پیش میآید، همۀ ما احمقیم.
بهنوش
وقتی اتفاق بدی برای آدم میافتد، این سختترین قسمتش است. هر لحظه، آن اتفاق را به خاطر نداری. مدتی فراموشش میکنی و بعد، دوباره، سراغت میآید. بالاخره، خیلی خوب میفهمی که مجبوری با آن کنار بیایی. از تو انتظار میرود تا به زندگی ادامه دهی.
n re
وقتی عاشق کسی میشوی، اوضاع همیشه همین است. باید خوب و بدشان را دوست داشته باشی. بارها و بارها، آزمایش میشوی و باید تلاش کنی آن عشق را زنده نگه داری. نمیتوانی با دیدن کاستیهای آنها رویت را برگردانی. هر چقدر هم دیدن آن کاستیها طول بکشد، اگر بهاندازۀ کافی قوی باشی، کاستیهایشان را قبول میکنی. حداقل، آنها را به اندازهای میپذیری که اجازه ندهی کاستیها و بدیهایش تنها چیزی باشد که از او باقی میماند.
چون چیزهای دیگری هم وجود دارند. جزئیات آنقدرها مهم نیستند.
n re
ما نمیتونیم کسایی رو که بچههامون قراره عاشقشون بشن انتخاب کنیم.
n re
گاهی، مجبور میشوی از زوایای مختلف به مسئله وارد شوی، اما نباید خودت را ببازی. باید کاری را که لازم است انجام دهی، هر چقدر که بخواهد سخت باشد.
parniangh