دانلود و خرید کتاب کرمی که هیولا شد جعفر توزنده جانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب کرمی که هیولا شد

کتاب کرمی که هیولا شد داستانی از جعفر توزنده جانی است. این داستان درباره یک کرم است که سر و کله‌اش در کیف مجید پیدا می‌شود اما به کرم بودن رضایت نمی‌دهد و تصمیم می‌گیرد تبدیل به یک هیولا شود!

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۴۴ پایه‌گذاری شد، گسترده‌ترین شبکه کتابخانه‌های کودکان و نوجوانان را دارد و از برجسته‌ترین تولیدکنندگان کتاب کودک است. این سازمان علاوه بر کتاب، محصولات فرهنگی دیگری مانند فیلم و سرگرمی‌های سازنده و موسیقی نیز برای کودکان تولید می‌کند.

درباره کتاب کرمی که هیولا شد

کرمی که هیولا شد داستان کرمی است که سرو کله‌اش در کیف مجید پیدا شده است. مجید دو تا کیف دارد. هربار که می‌خواهد به مدرسه برود یکی از کیف‌هایش را برمی‌دارد و آن یکی را بدون اینکه تمیز و خالی کند، می‌گذارد توی کمد. مادرش به او می‌گوید شلخته! همیشه هم او را می‌ترساند که اگر کیفش را تمیز نکند و همینطوری با آت و آشغال‌ها ولش کند، کرم می‌گذارد!

مجید هم اهمیتی به حرف‌های مادرش نمی‌دهد اما یک روز وقتی کیفش را خالی می‌کند، کرم را می‌بیند. این کرم کم‌کم باعث می‌شود تا خانوده مجید مشهور شوند و حسابی پولدار!

کتاب کرمی که هیولا شد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

داستان کرمی که هیولا شد، داستان جذابی برای نوجوانان است. 

درباره جعفر توزنده جانی

جعفر توزنده جانی در سال ۱۳۴۱ در نیشابور متولدشد. او از سال ۱۳۵۸ همکاری با رادیو کرمان را آغاز کرد و به داستان‌نویسی برای کودکان و نوجوانان مشغول شد. اولین داستانش را در مجله کیهان بچه‌ها منتشر کرد و از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۷۱ با این نشریه همکاری می‌کرد. او در شهرهای هرمزگان، میناب و بندرعباس زندگی کرده است و با نشریه‌ها و انجمن‌های تئاتر این استان‌ها همکاری کرده است.

جعفر توزنده جانی سال ۱۳۸۰ به تهران آمد. چند سالی مسئول داستان نوجوان روزنامه دوچرخه بود و در حال حاضر دبیر و عضو هیئت‌مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است. او همچنین با نشریه‌های رشد نوآموز و دانش‌آموز همکاری می‌کند. 

بخشی از کتاب کرمی که هیولا شد

مجید لباس پوشیده بود و می‌خواست برود بیرون. مامان توی آشپزخانه میوه ها را می‌شست. رفت توی آشپزخانه و گفت: «مامان موز خریدی؟» 

مامان برگشت طرفش و گفت: «نه مامان جان، میدون موز نداشت.» 

«خب از میوه فروشی می خریدی». 

« حرفش رو نزن. مگه ميشه از میوه فروشی‌ها چیزی خرید. بابای بیچاره که روی گنج نخوابیده. نگاه نکن که الان کار و کاسبی‌اش خوبه. معلوم نیست همیشه این طوری باشه.» 

از حرف مامان خوشش نیامد. چرا وقتی بابا برای خودش چیزی می‌خرد، این حرف را نمی‌زند؟ از دیروز هوس موز کرده بود. دیروز وقتی از پنجره بیرون را نگاه کرد، محسن گامبو و هاله را دید. محسن گامبو با دست خودش پوست موز را مي کند و می‌داد به هاله. تا هاله یکی بخورد، خودش دوتا مي خورد. پوستش را هم می‌انداخت توی باغچه. دلش می‌خواست برود پایین و بزند توی گوشش. مگر حالا که باباش مدیر ساختمان شده، می‌تواند هر کاری که خواست بکند؟ باغچه که سطل آشغال نبود. با ناراحتی راه افتاد طرف در که مامان صدایش زد و گفت: «کجا؟»

«مغازه حسین آقا. می‌خوام یک جعبه خالی برای درست کردن کار دستی بگیرم.»

«زود برگرد. طرف پارک هم نرو، چون کلی بچه لات جمع شده‌اند آن جا.»

فقط گفت، باشه و از خانه زد بیرون. به کوچه که رسید باد سردی همراه با نم بارانی به صورتش خورد. دکمه‌های کاپشن را بست و دوید طرف مغازه. همین که پا گذاشت تو، حسین آقا گفت: «سلام آقامجید، چه عجب از این طرف‌ها!» 

از این که حسین آقا زودتر سلام کرده بود، خجالت کشید. کار همیشگی‌اش بود. پسرش مهدی می‌گوید، زودتر سلام می‌کند تا طلبکار باشد. مهدی هر وقت او را می‌بیند، کلی درباره اخلاق بابایش حرف می‌زند. 

«چه عجب یاد ما کردی، بیا جلو ببینم.» 

مجید بی اختیار به طرفش کشیده شد و رفت جلوی پیشخوان. مردم راست می‌گویند که او با زبانش مار را هم از سوراخش بیرون می‌کشد. مجید از خیلی‌ها شنیده بود که قبلا حسین آقا مارگیر بوده. در جایی که زندگی می‌کرده، مارها زیاد بوده‌اند و می‌رفته‌اند توی خانه‌هاي مردم. او هم مارها را از سوراخ می‌کشیده بیرون و می‌انداخته توی توبره‌اش و مردم هم به او پول می‌داده‌اند. بعضی‌ها هم می‌گویند، حسین آقا نیش مارهایی را که می‌گرفته، می‌کشیده و دوباره ول می‌کرده تا بروند توی خانه مردم. این طوری پول زیادی به جیب می‌زند و می‌آید این مغازه را در تهران می‌خرد!

نظرات کاربران

نسرین نوری زاده
۱۴۰۰/۰۶/۲۳

عالی بود🌹

hiva
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

من حدودا ۶،۷ سال پیش خوندمش و در اون زمان بنظرم خیلی جالب بود :))

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

حجم

۵۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۸ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان