دولتی که مشروعيتش و اطاعت شهروندانش را با استفاده از ترس به دست میآورد اساسا نمیتواند خالق دموکراسی باشد، چون استراتژی ترس، آزادی را که رکن رکين دموکراسی است از ميان میبرد.
FerFerism
ترس منشأ اصلی خرافات است و يکی از منشأهای اصلی سنگدلی.
غلبه بر ترس نقطه آغاز حکمت در راه رسيدن به حقيقت و در تلاش برای پيدا کردن روش ارزشمندی برای زيستن است.
Bertrand Russell
FerFerism
کارتمان: «من از ترس استفاده میکنم تا مردم رو وادار کنم گوش به فرمان من باشن»
بارت سيمپسون: «آهان، اين يه جورهايی شبيه تروريسم نيست؟»
کارتمان: «نه عزيز، شبيه تروريسم نيست! خودِ خود تروريسمه!»
3pidm
هر آن کس که بتواند ترس را در جامعه در مهار خود داشته باشد ديگر پس از آن به راحتی مهار و زمام کلّ جامعه را در دست میگيرد.
FerFerism
ترس از جمله دستاويزهای خيلی مهم مقامات عمومی، احزاب سياسی، و گروههای فشار است. در روزگاری که ايدئولوژیهای کهنه ديگر آن قدرت انگيزشیشان را ندارند، ترس بدل به نيرومندترين عامل در گفتمان سياسی شده است. ترس راه را برای ارسال پيامهای سياسی هموار میکند و میتوان با توسل به آن مخالفان را با يادآوری مدام خطر به قدرت رسيدن آنها از ميدان به در کرد.
FerFerism
در فرهنگ ترس و فرهنگ قربانيان، مفهوم پيشرفت امری محال است. حداکثر چيزی که میشود فکرش را کرد اين است که شايد بتوان جلوی هرچه بدتر شدن اوضاع را گرفت. اگر کسی اين احساس را نداشته باشد که زمام زندگیاش را در دست دارد و به خودش هم اعتماد نداشته باشد که میتواند جهان را جای بهتری برای زيستن کند، آينده اصلاً نمیتواند جذاب و جالب باشد.
FerFerism
ترس را تا حدود زيادی میتوان عادتی توصيف کرد که مشروط و منوط به فرهنگ است.
FerFerism
آدمی میتواند هر چيزی را در درون خودش بکشد، عشق، نفرت، و اعتقاد و ايمان و حتی ترديد را؛ اما تا زمانی که آويخته به زندگی است نمیتواند ترس را بکشد:
آتیلا
مونتنی میگويد: «آسيبپذيری و شکنندگی ما بدان معناست که بيش از آن چيزهايی که میکوشيم به دست آوريم چيزهايی هست که میخواهيم از آنها بگريزيم.»
ائمه
آنچه از آن میترسيم، و به چه ميزان از آن میترسيم، بستگی به درک و برداشت ما از جهان دارد، درک و برداشت ما از نيروهای خطرزايی که در آن هستند و اينکه چه امکاناتی برای حفاظت خودمان در برابر آنها داريم. شناخت و تجربه ما از احساسات، مستقل از بستر اجتماعیمان، که اين احساسات در آنها تجلّی پيدا میکنند، نيستند.
FerFerism