بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روز رهایی | طاقچه
کتاب روز رهایی اثر اینس کانیاتی

بریده‌هایی از کتاب روز رهایی

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۲۸ رأی
۳٫۳
(۲۸)
من این‌طوری‌ام. با چنان جدیتی به چیزهای بی‌معنی و چرت‌وپرت فکر می‌کنم که انگار بامعنا هستند.
دانشجونده
چراکه این تنها جای مطمئنی است که در جهان داری، جمع خانواده، با پدر و مادر، حتی اگر آنچه از دستشان برمی‌آمده برایت انجام نداده باشند...»
Sarvenaz
نوزاد خوشحال است، چون هنوز نمی‌داند دختر است. بعدها باید غصه‌اش را بخورد.
دانشجونده
تازه این هم هست که اگر چیزی زیادی کش پیدا کند بالاخره لحظه‌ای می‌رسد که می‌گویی: دیگر بس است.
Sarvenaz
اگر دوستم داشتند، من هم زیبا می‌شدم.
negrary
ازآنجایی‌هم‌که کسی مرا نمی‌خواسته، هیچ‌وقت نتوانسته‌ام چیزی را دوست داشته باشم. درک می‌کنم که باوجود کارهای مزرعه، حیوان‌ها، پدرم، ماریا و باقی بچه‌ها که پشت‌سرهم به دنیا آمده‌اند، و البته رمان‌های عاشقانهٔ خاله‌جینا، دیگر وقتی برای مادرم باقی نمی‌ماند تا صرف من کند. حسرت نمی‌خورم که چرا نازونوازش نشده‌ام. از نازونوازش بیزارم. حتی در این سن‌وسال، اگر کسی لب‌های خیسش را جلو بیاورد تا ببوسدم، محکم می‌زنم توی گوشش، آن‌قدر که از این کار بیزارم.
مروارید رضایی
گاهی حسن آدم می‌شود عیبش.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
از کجا معلوم اگر جای دیگری به دنیا آمده بودم وضعیت طور دیگری بود؟
Sara Lalehzari
آن زمانی که خیال می‌کردم بخشی از مادرم هستم از یادم رفته، فقط یادم می‌آید که یک روز فهمیدم من و او دوتا آدم جداییم و بعدش دیگر دنیا هرگز مثل قبل نشد. هرگز.
دختر بهاری
با وجود آن‌همه خانه‌ای که داخلشان آتش روشن بود، من تک‌وتنها با دوچرخهٔ لکنته‌ام در آن سرمای کشنده بیرون بودم، انگار که توی بیابان باشم. آرزو کردم جهان بترکد
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۷۸,۴۰۰
۵۴,۸۸۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد