دانلود و خرید کتاب لاشه لطیف آگوستینا بازتریکا ترجمه سحر قدیمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب لاشه لطیف اثر آگوستینا بازتریکا

کتاب لاشه لطیف

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لاشه لطیف

کتاب لاشه لطیف نوشتهٔ آگوستینا بازتریکا و ترجمهٔ سحر قدیمی است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ «جهان نو» این نشر است.

درباره کتاب لاشه لطیف

نام شخصیت اصلی کتاب لاشه لطیف «مارکوس» است؛ کسی که کسب‌وکارش سلاخی آدم‌ها است. همسر مارکوس او را ترک کرده و پدرش دچار فراموش شده است. اوج داستان زمانی است که همه‌چیز در چشم‌برهم‌زدنی تغییر می‌کند؛ چراکه ویروسی ناشناخته گوشت حیوانات را مسموم کرده و دولت، خوردن گوشت آدمیزاد را قانونی اعلام کرده است. در چنین شرایطی سرنوشت مارکوس چه می‌شود؟ بخوانید تا بدانید. آگوستینا بازتریکا، این نویسندهٔ آرژانتینی در آثار داستانی کوتاه و بلندش، طنز تلخی را به تصویر می‌کشد. این نویسنده، مشهور به توصیفات پادآرمانشهری و پیش‌بینی فروپاشی‌های اجتماعی و زیست‌محیطی است. او در تمامی آثارش تلاش می‌کند رنج انسان در مواجهه با طبیعت و هم‌نوعانش را به کلام در آورد. «لاشهٔ لطیف» دومین رمان بازتریکا و نمونهٔ اعلایی از تلاش او برای درهم‌آمیختن این مضامین است. آگوستینا بازتریکا برای این رمان موفق به دریافت جایزهٔ «کلارین» در سال ۲۰۱۷ شد.

خواندن کتاب لاشه لطیف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لاشه لطیف

«مقررات در محل بازرسی تغییر پیدا می‌کرد. یادش می‌آید یک‌بار زنی در را به روی‌شان باز کرد. سراغ ماده‌ای را گرفتند که در آن خانه بود و گفتند باید مدارکش را ببینند تا واکسینه شدن و مناسب بودن شرایط زندگی‌اش را تأیید کنند. زن عصبی شد و گفت شوهرش، صاحب آن ماده، در خانه نیست و آن‌ها باید بعداً برگردند. او به ال گوردو نگاهی انداخت و هر دو به یک نتیجه رسیدند. زن را که می‌خواست در را ببندد کنار زدند و وارد خانه شدند. زن فریاد زد آن‌ها اجازه ندارند بیایند داخل، این کار غیرقانونی است و او به پلیس تلفن خواهد کرد. ال گوردو به او گفت اجازهٔ ورود دارند و اگر دلش بخواهد می‌تواند به پلیس تلفن کند. از اتاقی به اتاق دیگر رفتند، اما ماده آن‌جا نبود. بعد به ذهنش رسید درِ کمدها را باز و زیر تخت‌ها را وارسی کنند. آخرسر، به اتاق‌خواب زن و شوهر رفتند. زیر تخت یک جعبهٔ چوبی بود و زیرش چرخ داشت، جعبه آن‌قدر بزرگ بود که آدمی بتواند داخلش دراز بکشد. جعبه را که باز کردند، ماده را دیدند که توی آن تابوت بود و نمی‌توانست تکان بخورد. نمی‌دانستند چه‌کار کنند، چون برای چنین موردی قانونی وضع نشده بود. ماده سالم بود و با این‌که تابوت جایی عادی برای نگه داشتنش نبود، جریمه کردن صاحب ماده منطقی به نظر نمی‌رسید. زن که وارد اتاق شد دست‌وپایش را گم کرد. زد زیر گریه و به آن‌ها گفت شوهرش نه با او که با ماده رابطهٔ جنسی دارد و او دیگر نمی‌تواند تحمل کند، حیوانی جای او را گرفته بود و با وجود آن موجود نفرت‌انگیز زیر تخت‌شان نمی‌توانست بخوابد. تحقیر شده بود و اگر به جرم هم‌دستی به سلاخ‌خانهٔ شهرداری می‌فرستادندش هم برایش مهم نبود، فقط دلش می‌خواست به زندگی عادی برگردد، به زندگی قبل از گذار. با این شهادت آن‌ها توانستند گروه مسئول معاینهٔ رأس‌ها را خبر کنند تا گواهی دهند ماده برای «لذت» استفاده شده که کلمهٔ رسمی برای این‌گونه موارد بود. مقررات تصریح می‌کرد تولیدمثل فقط از راه مصنوعی مجاز است. اسپرم باید از بانک‌های مخصوص خریده می‌شد و کاشت نمونه را باید متخصصانِ دارای صلاحیت انجام می‌دادند. کل این فرایند باید ثبت می‌شد تا اگر ماده باردار شد، جنین شمارهٔ شناسایی داشته باشد. برای همین، رأس‌های خانگی باید باکره باشند. رابطه داشتن با یک ماده و لذت بردن از او غیرقانونی و مجازاتش مرگ در سلاخ‌خانهٔ شهرداری است. گروه ویژه به آن خانه رفتند و گواهی دادند ماده در انواع‌واقسام «لذت» ها حضور داشته. صاحبش، مردی حدوداً شصت‌ساله، محکوم و یک‌راست به سلاخ‌خانهٔ شهرداری فرستاده شد. زن جریمه و ماده مصادره شد و به علت چیزی که به طور رسمی «لذت ممنوع» خوانده می‌شد با قیمت پایین در حراجی به فروش رفت.»

نظرات کاربران

کاربر 7944196
۱۴۰۳/۰۲/۱۸

کتاب به شدت شایان تفکره ، خیلی جالبه و حتی دیباچه قابل توجهی داره ، اگر کتاب رو با دقت بالا و توجه بسیار زیاد خونده باشین متوجه عمق فاجعه خواهید شد و خواهید دانست که این کتاب در اصل

- بیشتر
مریم بازگیر
۱۴۰۳/۰۲/۲۳

کتاب خوبیه. توصیه میشود

1984
۱۴۰۳/۰۲/۲۶

خاص،تلخ و جذاب.

Aydin
۱۴۰۳/۰۲/۲۴

کتابی بسیار هولناک و نفس گیر و البته بسیار بسیار قابل تامل. جدای از فضای ظاهری داستان، نویسنده در این کتاب به صورت بسیار دقیقی داره یک حکومت توتالیتر یا تمامیت خواه رو توصیف و در مقابل جامعه‌ی بشری رو

- بیشتر
علی
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

ایده جدیدیه ولی کتاب جالبی نیست.

asal.nkm
۱۴۰۳/۰۲/۰۸

خیلی کتاب سمی عه...رو اعصاب

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۲)
آن کس که با هیولا می‌ستیزد باید مراقب باشد خود در این راه به هیولا تبدیل نشود. اگر دیرزمانی به پرتگاهی خیره شوی، آن پرتگاه نیز به تو چشم می‌دوزد. فریدریش نیچه
Faranak_naseri_
آن کس که با هیولا می‌ستیزد باید مراقب باشد خود در این راه به هیولا تبدیل نشود. اگر دیرزمانی به پرتگاهی خیره شوی، آن پرتگاه نیز به تو چشم می‌دوزد. فریدریش نیچه
1984
آن کس که با هیولا می‌ستیزد باید مراقب باشد خود در این راه به هیولا تبدیل نشود. اگر دیرزمانی به پرتگاهی خیره شوی، آن پرتگاه نیز به تو چشم می‌دوزد. فریدریش نیچه
Faranak_naseri_
فقط سالمندانی‌اند که سال‌های زیادی زنده بوده‌اند و شاید این تنها موفقیت‌شان باشد.
𝙰𝚃𝙾𝙼𝙴
اگه بتونی فقط چند لحظه پرنده باشی، سقوط کردن دیگه مهم نیست.
Judy
اگمونت می‌پرسد رأس‌ها می‌توانند حرف بزنند؟ از سکوت آن‌جا متعجب است. ال گرینگو به او می‌گوید آن‌ها از کودکی در دستگاه توله‌کِشی و بعد هم در قفس نگه‌داری می‌شوند. می‌گوید تارهای صوتی‌شان را برمی‌دارند تا کنترل‌شان آسان‌تر باشد. می‌گوید «کسی دلش نمی‌خواد اون‌ها حرف بزنند، چون گوشت که حرف نمی‌زنه. ارتباط برقرار می‌کنند، اما با زبون اشاره. می‌فهمیم سردشونه، گرم‌شونه، این‌جور مسائل اساسی.»
1984
فقط سالمندانی‌اند که سال‌های زیادی زنده بوده‌اند و شاید این تنها موفقیت‌شان باشد.
𝙰𝚃𝙾𝙼𝙴
کلماتی وجود دارند که روی جهان سرپوش می‌گذارند. کلماتی وجود دارند که مناسب و تمیزند. قانونی‌اند. پنجره را باز می‌کند، گرما خفه‌کننده است. همان جا می‌ایستد و سیگار دود می‌کند و هوای راکد شبانه را به ریه می‌کشد. کار با گاوها و خوک‌ها ساده بود. تجارتی که در سیپرس آموخته بود؛ کارخانهٔ تولید گوشت که از پدرش به ارث برده بود. درست است که جیغ‌های خوکی که پوستش را می‌کنند آدم را زهره‌ترک می‌کند، اما با استفاده از محافظ گوش به صدایی عادی تبدیل می‌شود. حالا که دست راست رئیس است، باید کارگران جدید را آموزش دهد و بر کارشان نظارت کند. یاد دادنِ قتل از ارتکاب قتل سخت‌تر است. سرش را از پنجره بیرون می‌برد. هوای خفه را به سینه می‌کشد، سینه‌اش می‌سوزد.
1984
مقدمهٔ مترجم دربارهٔ کتاب لاشهٔ لطیف، نوشتهٔ آگوستینا باستریکا، روایت جهانی در آینده است که در آن گوشت حیوانات به ویروسی مرگ‌بار آلوده شده است و مصرفش برای انسان زیان‌بار. از این‌رو حکومت حیوانات را معدوم و باغ‌وحش‌ها را خالی و مصرف گوشت حیوانی را ممنوع کرده است. ظاهراً در چنین جهانی خوردن گوشت باید به حسرت و آرزو تبدیل شود، اما چنین نیست، چون بشر راه‌حلی یافته که در ابتدا پنهان بود، اما رفته‌رفته مورد تأیید همگان قرار گرفت و قانونی شد و سازوکاری دقیق پیدا کرد.
1984
آن کس که با هیولا می‌ستیزد باید مراقب باشد خود در این راه به هیولا تبدیل نشود. اگر دیرزمانی به پرتگاهی خیره شوی، آن پرتگاه نیز به تو چشم می‌دوزد.
ghazal

حجم

۲۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۲۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان