بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دست‌نیافتنی | طاقچه
کتاب دست‌نیافتنی اثر علی‌رضا حیدری

بریده‌هایی از کتاب دست‌نیافتنی

گردآورنده:طاها صفری
انتشارات:نشر گلگشت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۵۶ رأی
۴٫۶
(۵۶)
حس می‌کردم در همهٔ جهات زندگی می‌جنگم، در تیم ملی، در خانه، درس و حتی با دوستانم در اردو. این‌ها نبردهایی بود که باید پیروز می‌شدم، یکی پس از دیگری در جبهه‌های مختلف.
Sajjad Nikmoradi
بیشتر از این‌که بدانم چه کارهایی باید انجام دهم، بیشتر فهمیدم که چه کارهایی نباید انجام دهم.
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
ترجیح می‌دهم شکست بخورم تا اصلا در نبردی نباشم.
Milad Abbaszadeh
بعضی از آدم‌ها، پس از یک عمر زندگی، وقتی که از دنیا می‌روند انگار روی هوا قدم برداشته‌اند؛ هیچ جای پایی ازشان نمانده!
Abes315
هم زمان با کشتی و درس، باید کار هم می‌کردم. هر کاری که می‌شد. و خب در محل ما، همیشه کارها شرافتمندانه نبود. یک مدت افتادم به پیچاندن آنتن‌های مردم. از پشت‌بام آن‌ها را جمع می‌کردم، کل آنتن‌های محل را، تصویر وسط تماشای اوشین و جنگجویان کوهستان قطع می‌شد و ملت باید برفک تماشا می‌کردند! آنتن‌ها را خرد می‌کردم و می‌فروختم. گاهی زمستان‌ها برف پارو می‌کردم. سه پشت‌بام را می‌گرفتم و توی سرمای استخوان خرد کن برف‌ها را پایین می‌ریختم. مساحت زیادی بود و نمی‌توانستم، پس نصف هرکدام را پارو می‌کردم و از شدت خستگی و درد می‌افتادم.
Sajjad Nikmoradi
من همیشه بیرون از تشک توی خودم بودم. کز کرده و سر به تو. کسی نبود روحیه‌ای بدهد. آن روزها زیاد به شخصیتم بر می‌خورد. رفتارهای دیگران اذیتم می‌کرد. می‌شنیدم پشت سرم پچ‌پچ می‌کنند. می‌گفتند که این بچه گشنه است و برای همین چسبیده به این اردو. یا این خانواده نداره همش این جاست؟ حالم بد می‌شد. نگاه‌ها سنگین و رفتارها بد بود. عرف‌های عجیب و غریبی هم داشتند.
Sajjad Nikmoradi
آمده بودم المپیک اول شوم و خداحافظی کنم. حالا اولین مسابقه خورده بودم به تنها کسی که در تمام دوران کشتی‌ام، سه بار به او باخته بودم. کسی که سه مدال را از من گرفته بود. یک سال بود با فرنگی کارها تمرین می‌کردم و برای کمرگیری آماده بودم. می‌توانستم در همان موقعیت طرف را از کمر گرفته و به زمین بکوبم. به هیچ کس امتیازی نمی‌دادم و خیالم راحت بود اگر داور نخواهد اذیت کند، این بار دیگر از کورتانیدزه امتیاز می‌گیرم.
Sajjad Nikmoradi
ارزش آدم‌ها به مسیر و تجربیاتی است که از سر می‌گذرانند، نه صرفا نتایجی که برای دیگران قابل روئیت است. انسان‌ها را باید از زحمتی که برای رسیدن به یک جایگاه می‌کشند اندازه گرفت، نه خودِ جایگاه.
ehsan27
ترجیح می‌دهم شکست بخورم تا اصلا در نبردی نباشم.
ehsan27
بعد از شروع دوران کشتی، برای مدت‌ها کسی نمی‌دانست هم محل‌شان هستم. صبح زود بیرون می‌زدم، کوه، باشگاه، ورزش، کشتی، و آخر شب به خانه برمی‌گشتم. وقتی برای دوست شدن و رفیق بازی نداشتم. توی باشگاه هم همین بود. یا ورزش می‌کردم یا درس می‌خواندم یا کار می‌کردم. اما کشتی تبدیل به تنها راه من شد. چیز دیگری برایم نمانده بود، همهٔ پل‌های پشت سرم را خراب کرده بودم و تنها مسیر باقی مانده کشتی بود. مسیر یک طرفهٔ رو به جلو. همیشه کسی بودم که از شرایط رضایت کامل نداشت و رو به جلو نگاه می‌کرد، هدفی بزرگتر، موفقیتی بهتر.
Sajjad Nikmoradi

حجم

۷۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۷۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد